کد مطلب:321357 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:109

جواب دوم
این كلمات معترضه به نظر می آید و مناسبتی با كلام سابق ندارد مگر این كه مقصود او از ذكر آیه این باشد كه اختلافات امم مثل سراب است و همین كه پیش رفتی چیزی نیست و هیهات كه مراد این باشد و نظیر این آیه است آیه ی مثل الذین كفروا بربهم اعمالهم كرماد اشتدت به الریح فی یوم عاصف لا یقدرون مما كسبوا علی شئ ذلك هو الضلال البعید و مراد از این آیه مثل اعمال دشمنان آل محمد (ص) است كه هر چه به زعم خود خیرات به جا آورند همه مثل خاكستری كه به باد داده شود متفرق می شود و ثمری به حال آنها نمی كند چنان كه در حدیث شریف در ذیل همین آیه وارد شده و به همین معنی است آیه ی اولی چنان كه در برهان روایت كرده است از حضرت باقر (ع) فرمود آنچه حاصلش این است والذین كفروا بنو امیه اند اعمال ایشان مثل سرابی است كه در بیابان است كه تشنه او را آب می پندارد و همین كه می رود می بیند كه چیزی نیست و خدا را می یابد در نزد او پس حساب او را می كند و خداوند سریع الحساب است و غرض این است كه اعمالی كه از ایشان دیده می شود به صورت خیرات مثل سراب است كه واقعیت ندارد و ذاتیت آنها همان شرور و خبائث است و هر كه نزدیك آنها برود از خیر كه آب حیوة حقیقی است چیزی نمی یابد و این است كه بعد از این آیه می فرماید او كظلمات فی بحر لجی یغشیه موج من فوقه موج من فوقه سحاب ظلمات
بعضها فوق بعض اذا اخرج یده لم یكد یراها و من لم یجعل الله له نورا فما له من نور پس مثل اعمال ایشان را به ظلمات می زند كه بعض آن فوق بعض است و نوری در آن ها نیست پس با وجود این كه نوری در آن ها نیست چگونه اختلاف امم برداشته می شود هل یستوی الظلمات و النور و اما آن چه در باب حساب گفته چون همه غرضش این است كه بلكه همه اوضاع معاد را به همین ظاهر دنیا بگذارند این لفظ را می گوید و ما می گوئیم كه این همه كه در اخبار و آیات فرموده اند كه حساب خلایق باید بشود مقصود این نیست كه خداوند علمی پس از جهل حاصل كند و خدا جاهل به اعمال خلق نیست ابدا و این كه فرمود لیعلمن الله الذین صدقوا و لیعلم الكاذبین غرض ظهور علم حادث او است در مقام خلق و در علم ازلی خود همه چیزی را دانسته و این است كه می فرماید انا كنا نستنسخ ما كنتم تعملون یعنی عمل های شما نسخه از آن علمی است كه برای خداوند ثابت بوده چنان كه از اخبار آل محمد (ع) ظاهر می شود پس غرض از حساب ظهور عمل برای خدا نیست بلكه خلق باید خود واقف بر اعمال خود بشوند و حساب ایشان كرده بشود و باقی و فاضل خود را شعور كنند تا این كه بفهمند كه خداوند ظالم نیست و در دنیا تو این مطلب را علانیه می بینی كه خلق واقف بر تمام اعمال خود نیستند و حسن و قبح اعمال خود را شعور نمی كنند با اینكه خیر و شر را به ایشان فهمانیده اند ولی معذلك چنان اعراض كرده اند كه از همه ی اینها غافل شده اند پس اگر چه در نزد خدا حساب های همه شده باشد اما باید از برای خلق در قبر و در آخرت همه ی اینها مذاكره بشود كه بفهمند و به این آسانی كه تو خیال كردی امر نمی گذرد و باز گفته است ان الدین عندالله الأسلام و ما اختلف الذین اتوا الكتاب الا من بعد ما جائهم العلم بغیا بینهم و من یكفر بایات الله فان الله سریع الحساب جاءهم العلم مقصود این نیست كه كفار دانسته حق را انكار كردند مقصوا این است كه علم آمد ایشان را سركشی كردند و نرفتند تا ادراك نمایند طغیانشان حاجب و مانع ایمانشان شد.